من نوکرم! رسم وفایم را ببینید
تمکین بی چون و چرایم را ببینید
گفتند: این دیوانه آخر رعیت کیست؟
در کربلا فرمانروایم را ببینید
دیوانگی این است؛ اما بندگی چیست؟
شهر نجف باید خدایم را ببینید
احساس غربت در حرم معنا ندارد
شاه غریب آشنایم را ببینید
مشهد برات کربلایم را گرفتم
تأثیر ذکر "یا رضا"یم را ببینید
دل بستم و شد کعبهام ششگوشهی او
در سینهام قبلهنمایم را ببینید
جز خانهی ارباب را مَحرم ندانم
بیچارهام؛ دست گدایم را ببینید
ناگفتنیها را فقط با دوست گفتم
بر گونه راز برملایم را ببینید
من زنده با اشکم، میان پلکهایم
سرچشمهی آب بقایم را ببینید
دیشب برایم روضهی گودال خواندند
پیشانی زخم ِ عزایم را ببینید
بر خوان لطفش "نوکری" سیری ندارد
ماه محرّم اشتهایم را ببینید
زنید از شعف جام صهبا به هم
رسیدند زهرا و مولا به هم
بشارت ز مرجان و لؤلؤ دهید
رسیدند آری دو دریا به هم
به توصیف آن واژه حیران شود
بریزد حروف الفبا به هم
علی گشت زهرا و زهرا علی
دوتا آینه رو به مهتاب ِ هم
ربودند از هم دل و دیده را
و دادند عمری تماشا به هم
عجب باغبانیست امشب رسول
که پیوند زد تاک و طوبی به هم
چه تلفیق بکریست! در نزد آن
بریزد خطوط چلیپا به هم
ازل تا ابد مات این لحظه شد
و لبخند زد کل دنیا به هم
ملک بهر یک لحظه دیدارشان
بدوزد زمین و زمان را به هم
چه سخت است ابراز عشق از حیا
و توضیح این حرف گویا به هم
چنان از دل هم خبر داشتند
که پیوستهاند آسمانها به هم
چنین جمع مفرد کجا دیدهای؟
دو شمع و دو پروانه در قابِ هم
دو تنهای باهم! کنند اقتدا
الا ای جماعت! فرادا به هم
دو تا کوه صبرند، بعد از خدا
کنند این دو تن تکیه تنها به هم
صراحی به دستان غم دادهاند
بخندد غم و گریه و لابه هم
ببین سرخوش این پرتو نور را
نشان میدهد کور و بینا به هم
که این روز را حیدر و فاطمه
بگویند تبریک حتی به هم
به استناد تقویم شیعه، ۶ ذیالحجه سالروز ازدواج آسمانی مولا امیرالمؤمنین (ع) و خانم فاطمه زهرا (س) است.
هر آنکه در دو جهان آبرو طلب کرده است
هر آینه دل او رو به حیدر درآورده است
خودم مقابل ایوانطلای او دیدم
چقدر سفرهی این آستانه گسترده است
گناهکار بیا و چو طفل پاک برو.
که پردهپوش دو عالم دراین سراپرده است
به آفتاب رسد آنکه خاک او بوسید
که پیش پای علی، ذره آسمانگرد است
ضریح نیست که نخل عطای باغ علیست
هزار امید رطب در هواش پرورده است
از آه سینهی بیمار آستان علی
هوای شهر نجف، خود شفای هر درد است
که بود غیر علی جانشین پیغمبر؟
برای فاطمه زوج ِ فراخور، این فرد است
هماو که حضرت بابای مردم کوفه است
هماو که اسوهی رفتار هر جوانمرد است
چنان به تیغ دَمش، جان کفر میلرزد
که درشگفت دهانها ز رزم این مرد است:
علی گرفته به کف ذوالفقار یا اینکه
خدا گرفته علی را به راستی در دست؟
زمان جنگ تو با نفس خویش دانستم
فقط علیست که بر این علی هماورد است
::
از آن زمان که به اذن تو کعبه لب وا کرد
به غیر نام "علی" بر زبان نیاورده است
غزلی ناچیز به پاس اشکهایی که با نوای آسمانی مرحوم «سلیم مؤذنزاده» ریختهام:
::
خمیازهی گوش از نشاط باده خالی شد
مستان به هوش و شهر از افتاده خالی شد
آواز نورش بازتاب روح ایمان بود
شب را رها کرد و دل سجاده خالی شد
داوودحنجر بود و دل را صیقلی می کرد
افسوس از حجم نفس، سنباده خالی شد
وقت اذان، رخت عزا را تازه خواهد کرد
شهری که از شور «مؤذنزاده» خالی شد
بی ذکر «زینب، زینب» و «جانیم سنه قوربان»
از آب و تاب آوای هر دلداده خالی شد
با صوت مصنوعی چه میتازند مداحان!
گفتیم تا: «کو مرد میدان؟»، جاده خالی شد
درباره این سایت